چالش ۳۶۵ روزه ی توسعه ی کسب و کار – روز دوم

با سلام و دورد اول به شما و دوم به خودم. دیشب برنامه داشتم که ساعت ۶.۳۰ بیدار شم ولی حدود ساعت ۶ بیدار شدم و کوک ساعتو عوض مردم و گذاشتم روی ۸.۳۰ صبح. امروز جمعه ست مصادف با ۲۷ مرداد ۱۴۰۲. وقتی داشتم کوک ساعتو جلو می کشیدم، توی دلم می گفتم که اشکالی نداره، آدم باید حداقل ۷ الی ۸ ساعت بخوابه. چون دیشب ساعت یک بود که خوابیدم. ولی این فقط یه توجیه احمقانه بود.

سردرگمی و عدم مفید بودن

امروز صبح ساعت ۸.۳۰ صبح بیدار شدم، و بدون اینکه فکر خاصی داشته باشم یه راست اومدم سراغ لب تاپم، روشنش کردم وپشتش نشستم. الان اتاق کارم، توی خونمه. یعنی بهتره بگم یکی از اتفاق های خوابمو گرفتم و میز و صندلی توش گذاشتم و کردمش اتاق کار. از صبح تا الان که دارم این مقاله رو می نویسم یعنی ساعت ۴:۱۲ ظهر، تقریبا هیچ کاری برای قدم برداشتن به سمت هدفم نکردم. ولی خب بهرحال تا الان این کارهای زیرو انجام دادم.(احتمالا در راستای اهدافم هستن ولی نه به صورت مستقیم)

  • آیکون وبسایت کِلاگِر را درست کردم با فتوشاپ و توی سایتم آپلودش کردم. (برای دیدن کلیک کنید)
  • یه صفحه ی آرشیو برای چالش ۳۶۵ روزه درست کردم (برای دیدن کلیک کنید)
  • این چالش را به منوی سایتم اضافه کردم.
  • به هاستینگ پارس پک تیکت زدم برای تمدید دامنه ی سایت چوبین هنر.
  • فونت سایتم را مرتب کردم (قبلا فوت ایران سانس دست نویس بوده و الان فونت ایران سنس نورمال)

انگار نمی دونم از کجا و چطور شروع کنم

بعد از خوردن ناهار، مجددا اومدم نشستم پشت لب تاپ و توی گوگل در مورد هدفگذاری جستجو کردم. دو تا مقاله رو انتخاب کردم که بخونم و یه دوره ی آموزشی از محمد پیام بهرام پور دیدم که می خوام ببینمش که لینک هاشو براتون می زارم. به نظرم خیلی می تونه بهم کمک کنه. می خوام یادداشت برداری کنم و خوب روشون متمرکز بشم.

امروز جمعه بوده و یه کم با بچه هام در حد چند دقیقه توی هال خونه فوتبال بازی کردم و بعدشم گفتم یه نیم ساعتی بگیرم بخوابم (یعنی کاملا بدون هیچ برنامه ای دارم جلو میرم و وقتی این هارو می نویسم تازه می فهمم که چقدر کارهای متفرقه انجام میدم) سرمو گذاشتم روی بالشت و در حد یک ربع تا ۲۰ دقیقه چشمام گرم که شد یهو گوشیم زنگ خورد (کوک بوده) و منم دیگه نتونستم بخوام. جالبه وقتی بیدار شدم، یه حس خیلی بد داشتم و به خودم می گفتم:

  • کی نوشته های منو می خونه؟
  • کی واسه ش مهمه که من چی می نویسم و یا چه کاری انجام میدم؟
  • چیکار باید بکنم؟
  • چطور خودمو از این بدبختی و فلاکت خارج کنم؟
  • چطور خودمو از این بی برنامه گی خارج کنم و مسیر درستو برم و …

بی ارادگی یا سستی؟

البته، هنوز چالشمو، شروع نکرده، داشتم ناامید می شدم (متاسفانه در اکثر کارها اینجوریم). یه حسی بهم می گفتم: که تو نمی تونی و نتیجه نمی گیری و بیخودی هم سعی نکن. ول کن این کارهارو، زن و زندگی و بچه هاتو ول کن و برو شهر قم (حالا این قم از کجا اومده: الله اکبر)، اونجا با ماشینت توی اسنپ کار کن و به دیگران بگو من دارم توی یه شرکت کار می کنم و یا یه مغازه بزن و برنج فروشی کن. کی میدونه تو توی قم داری چیکار می کنی.(حس شیطانی درونم)

واقعا، این افکار توی این چند ساعت داشت منو اذیت می کرد. واسه همینه که گفتم پاشم و شروع کنم به نوشتن این افکار مزخرف و اینهارو از خودم دورشون کنم و بیام اینجا و مجددا بهتون قول بدم که می خوام توی زندگیم یه تغییر بزرگ ایجاد کنم. اهمال کاری هام منو ول نمی کنه ولی من قصد دارم توی زندگیم یه تحول بزرگی ایجاد کنم و هم برای خودم و هم برای کشورم انسان موثرتری باشم. نمی خوام وقتی منو توی قبر میذارن، با این همه گناه، حسرت تلف کردن بی خودی عمر هم روش باشه.

بهتون گفته بودم که قراره با خودم صادق باشم و قبلا هم گفته بودم که خیلی آدم پوزدهی هستم. واقعیتش اینه که من هنوز اون مقاله هارو نخوندم و فقط جستجو کردم و تیترهاشو خوندم (دیدن… این اون چیزیه که اذیتم می کنه. یعنی هنوز اینکارو انجام ندادم ولی با این حال براتون اون قسمت بالا نوشتم که انجامش دادم… من اینطوریم. نمی دونم، آیا شما هم اینطوری هستین؟).

من نمی خوام که اینطور باشم. می خوام این هوش و استعدادی که دارمو ازش استفاده کنم. ازش بهره ببرم. و از این به بعد یه قولی بهتون می دم. هر کاری رو که انجام دادم رو میام و اینجا می نویسم. و سعی می کنم از تک تک روزهام و ثانیه به ثانیه ی عمرم استفاده کنم.

غروب امروز به همراه خانواده م رفتم منزل پدرم. چون امروز جمعه ست. چون دیروز به خودم قول دادم که کار روی کانالمو مجددا شروع کنم، امروز اومدم و دو تا پست توی کانالمو فرستادم و انشالله می خوام فردا یه دوره ی رایگان فوق سریع طراحی سایت بزارم که نهایتا توی ۲ هفته یه سایت کاملو بشه طراحی کرد و بالا آورد.

اهمیت برنامه ریزی در جهت دهی روزانه

یکی از دلایلی که امروز نتونستم زیاد به سمت هدفم حرکت کنم، این بود که من با اینکه الان هدفمو مشخص کردم ولی خب هنوز برنامه ریزی ای براش ندارم و امروز روز دوم چالش ایجاد و توسعه ی کسب و کارم در ۳۶۵ روز هست. البته فکر می کنم باید بیشتر تلاش کنم و سریع تر باشم. انگار خیلی عقبم. تا الان هیچ موقع جرات نکردم هدف هامو تا به اینجای زندگیم بنویسم ولی امشب و الان که ساعت ۱۱:۴۶ دقیقه ی شبه، می خوام چنین کاری رو انجام بدم. البته امکان داره در طول مدت این یک سال هدف هام دست خوش تغییر بشن ولی در هر صورت من تاریخ می زنم تا خودم بهشون مقید باشم و فراموش شون نکنم.

جالبه وقتی نوشتن رو شروع کردم، انگار خودم دارم به خودم مشاوره میدم و الان برعکس ظهر، سرشار از انرژی هستم و فکر می کنم با هدفگذاری و برنامه ریزی و ایجاد انگیزه و اشتیاق می تونم همین الان به همه ی خواسته هام برسم و چیزه خیلی دور از دسترسی نیست. البته چند وقت قبل در مورد سیستم بیولوژیک بدن انسان مطالبی خونده بودم که اشاره داشت به اینکه به دلیل ترشح هورمون ها و مواد شیمیایی مختلفی که در ساعات متفاوت روز در بدن ترشح می شه، ما انسان ها احوالات مختلفی داریم. مقلا گاهی پر انرژی و گاهی، بی انگیزه و گاهی با اراده و گاهی هم بی رمق ایم و این یک فرآیند طبیعی در بدنه.(البته خیلی باید مواضبش باشیم، چون ممکنه که یک روزمونو خراب کنه)

اهداف یکساله م

این اهداف را دارم می نویسم تا توی یکسال آینده هیچ موقع تغییرشون ندم و هر روز نگاهشون کنم و طی این یکسال نمی خوام هیچ هدف غیر مرتبط با این هدف هارو دنبال کنم و کل تمرکزم رو می خوام روی این هدف هام بزارم (البته من کلیه ذهنمو خالی می کنم و بعدا گلچین می کنم)

  • می خوام یک مدرس خوب و درجه یک در زمینه ی طراحی سایت بدون کد نویسی باشم
  • می خوام یک دوره ی آموزشی زبان htmlT css و php تولید کنم
  • می خوام در قسمت تندخوانی، روان خوانی، تقویت حافظه و تمرکز هواس به یک استاد در شهر خودم تبدیل بشم
  • می خوام یک ماشین جدید (دناپلاس) بخرم.
  • می خوام وبسایت کلاگر را توسعه بدم تا خیلی معروف بشه و بازدید روزانه ی بالای ۲۵۰۰ یازدید داشته باشه.
  • می خوام تا یک کانال ۲۰۰۰۰ نفری در ایتا و در روبیکا داشته باشم.
  • می خوام به درآمد ماهانه ۱۰۰ میلیون تومن در ماه برسم.
  • می خوام یک موسسه ی آموزشی در زمینه آموزش سخنرانی، فن بیان، سخنوری ، تند خوانی داشته باشم
  • می خوام به خوندن قرآن و روان خوانی تسلط کامل پیدا کنم
  • می خوام یک تیم پشتیبان با حدقل ۲ نیروی کاری بسازم
  • می خوام یه مکان برای دفترم اجاره کنم و نیروهام و خودم توی این مکان ثابت کار کنیم.

فعلا اهدافی که مد نظرم بوده رو اون بالا لیست کردم و شاید این اهداف افزایش پیدا کنن. البته پراکندگی اهدافم احساس می کنم زیاده و هدفم از نوشتن این بوده که ذهنمو خالی کنم و انقدر درجا نزنم. فکر می کنم کار خوبیه. اگه شما هم می تونید این کارو بکنید. این ترسی بوده که همیشه توی ذهنم بوده ولی الان دارم هدف هامو می بینم و می خوام اونهارو به عمل تبدیل کنم.

به نظرم دیشب وقتی مقاله رو می نوشتم، می بایستی برای فردام که امروز باشه یه برنامه ی روزانه ترتیب می دادم و بعد شروع به انجامش می دادم ولی امشب می خوام چنین کاری رو انجام بدم.

لیست وظایف فردام

این لیستم شامل کارها و مسئولیت هایی هست که قراره منو به هدف هام نزدیک تر کنه و من باید حتما انجامشون بدم.

  • بیدار شدن ساعت ۷.۳۰ صبح
  • طراحی و اتمام پروژه ی ناتمام طراحی سایت (ب ع م)
  • آغاز فعالیت در کانال و ایجاد جو صمیمی
  • رونمایی از دوره ی رایگان طراحی سایت
  • ادامه ی ضبط ویدئوی دوره ی: ماشین پول سازی( ۲ ویدئو)
  • یادداشت چالش توسعه ی کسب و کارم
  • نوشتن یک مقاله در سایت کلاگر در دسته بندی چطور؟

خلاصه و نتیجه گیری

امروز از صبح که بیدار شدم، ذهنیت های مختلفی داشتم، از بی برنامه گی تا ول کردن کار تا انگیزه و امید بالا برای پیشرفت. ولی این نوشتن بهم فهموند که من می تونم مطالب ذهنیمو بنویسم و افکار منفی رو از ذهنم دور کنم و در عین حال روی مهمترین کارها و اهدافم تمرکز کنم و این عالیه. از شما می خوام از امروز من، درس بگیرید، و ذهنیتتونو بیارید روی کاغذ و نترسید و حرف دیگران مهم نباشه. شاید برای روزهای اول براتون سخت باشه ولی به مرور این سختی براتون عادی میشه و تنها چیزی که می مونه شما هستید و ارزش هاتون.

در انتها هم یه یادی بکنم از یه مطلبی که از آقای جیمز کلیر خوندم. ایشون می گفت: چرا وقتمو صرف نوشتن و پاسخ دادن به یک سوال خصوصی در ایمیل بکنم در حالی که می تونم همون سوال را به صورت عمومی در دنیای وب جواب بدم تا خیلی های دیگه هم که دنبال جواب چنین سوالی هستن بتونن به جواب سوالشون دسترسی پیدا کنن. پس لطفا نترسید و دل نوشته ها، ترس ها و هدف هاتونو، واضح و روشن، توی فضای وب به اشتراک بزارید و اینو بدونید که شما فقط یکبار زندگی می کنید و باید از این زمان به نحو احسنت استفاده بکنید.

موفق باشید و انشالله فردا شما رو در چالش روز بعدی می بینم. الان ساعت ۱۲:۵۴ دقیقه ست و امیدوارم شبتون بخیر باشه.

درباره نویسنده

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا