درباره ی من

من یه بچه ی روستایی ساده م از شمال ایران. با افکاری بزرگ. خلاق و پر انرژی ام. اسمم رضاست و فامیلیم برگرفته از شغل پدرِ پدربزرگم که یک کوزه گر زبر دست بودن، کلاگر هست. کلاگر در زبان و گویش مازنی به معنی کوزه گرِ و یه پسوند جالب هم دارم: آستانی. این کلمه هم در فرهنگ لغت به معنی آرام هست. پس اگه بخوایم به صورت سلیس و خودمونی بگیم باید بگیم: رضا کِلاگِر آستانی.

من چیکاره ام

نمیدونم دقیقا کدوم کارمو باید بگم ولی به جرات می گم من یه دانش آمور، دانشجو و یه شاگرد همیشگی هستم. اونقدی که در شاگردی و آموختن لذت هست در اُستادی  و تدریس نیست.

بیوگرافی

در کودکیم بچه ی بسیار شر و بازی گوشی بودم و همیشه درس هامو به زور می خوندم ولی از دبیرستان به درس خوندن خیلی خیلی علاقه مند شدم. از کتاب خوندن لذت می بردم، مخصوصا کتاب های علمی و افزایش دانسته ها و اطلاعاتم، منو اقنا می کرد و دوستداشتم هر روز و هر روز بیشتر بهونم و بدونم.

اولین ایده ای که به عمل تبدیلش کردم توی سن ۱۴ سالگی شکل گرفت. این اتفاق روی من تاثیر زیادی گذاشت. وسیله ای ساختم با پول کارگری هام، با ایده ی خودم و با طراحی خودم.

اسکرول به بالا